عالیجناب و ملکه

''به نام حضرت عشق'' عالیجناب و ملکه...ادامه مطلب

''به نام حضرت عشق'' عالیجناب و ملکه...ادامه مطلب

بهار وقتی بهاره 

که بوی تو رو داره

وگرنه مثل هر سال

خزون انتظاره...

عالیجناب و ملکه...

دوستت دارم دوستت دارم همراهم همسفرم همسرم...برچسب‌ها: یادداشت ها تاريخ سه شنبه  عالیجناب و ملکه...ادامه مطلب

دو سال گذشت!شاید سال ارامی بود.دعوایی نداشتیم مشکلی نبود!میشود گفت همه چیز خوب بود.سال دوم تصمیمات مهمی گرفته شد پیشرفت های زیادی کردیم و زندگی هر دومان جهت گرفت حالا ابتدا و انتها و هدف ها روشن شد.حالا بهتر میشد امید بست به اینکه یک سال و نیم که بگذرد رسمی و شرعی برای هم شده ایم...باهم مهاجرت خواهیم کرد و در کشوری غریب از صفر شروع میکنیم!گرچه مطمئنم همه چیز به سادگی امکان ندارد.تصمیم گرفته شد که اواسط سال بعد خانواده ها را در جریان قرار دهیم.تصمیم گرفته شد که منطقی ان ها را قانع کنیم و من واقعا نمیدانم که موفق میشویم یا نه.اما امید...به قول فریمن در شاوشنگ امید چیز خوبیست...نبایداز دستش داد...راستی این روز ها به ان قسمت از دیالوگ فیلم بتمن هم فکر مبکنم :چرا ما سقوط میکنیم ارباب بروسبرای ابنکه یادبگیریم چگونه بلند شویم.. 26.8.96امیدوارم 26.8.98برای همیشه رسمی و شرعی در همین مکان بنویسم که مال هم شده ایم.... ملکه:26.08.96برچسب‌ها: مناسبت ها عالیجناب و ملکه...ادامه مطلب

یک سالگی رابطمون فرصت نداشتم چیزی برای عزیز دلم بنویسم... اما الان ...این وقت شب بدون دغدغه و با ارامش براش مینویسم . عشقم یه ساله کنار همیم...یه ساله که حس میکنم تو دقیقا برای حجم تنهایی های من خلق شدی و چیزی که من از مرد آیندم میخواستم تو داری....و هنینطور عشق.... تو خیلی خوبی عشقم...خیلی..  هیچ فکرش رو نمیکردم رابطمون اینقدر محکم بره جلو....تو ابن یه سال نشده اصلا به خسته شدن فکر کنم....چون میدونم اخر آخرش رسیدنه  ....چون نمیتونم آیندمو بدون دستای تو تو دستام تصور کنم ...ازت میخوام تو هم همینطور باشی.... عشقم با اینکه خیلی دیره و ازش گذشته یکی دو هقته ولی بازم میگم....یک سالگیمون مبارک... ایشالا سالها کنار هم روزای خوب روزگارو ورق بزنیم...بخندیم ...برقصیم زندگی کنیم و چیزی جز خوشی بینمون نباشه.  ... دوست دارت... خانومی عالیجناب و ملکه...ادامه مطلب

سال پیش این موقع ها بود که شاید همدیگه رو دیدیدیم و حالا یازدهمین ماهه کنار هم بودنمونه...یازده ماهگیمون مبارکه آقایی...بمون برام  ...دوستت دارم.تا ابد.

عالیجناب و ملکه...

 اواسط فصل بهاره...اردیبهشت دوس داشتنی یکمی هم رو اعصاب اصلا نمیشه حدس زد دو ساعت دیگه هوا چطوریه یا اصلا فردا وقتی بیدار شدی خبری از بارون امشب هست یا آفتابه که کل راهرو متصل به اتاقمون رو روشن کرده...اردیبهشت نه فقط آب و هواش بلکه همه چیزش یهوییه....من الان به شدت سر درد دارم اما میخوام این نوشته رو تموم کنم و بخوابم.درست وقتی قرص سرماخوردگی روم اثر کنه ..فکر کنم سرما میخورم.امروز بعد از باشگاه رفتم با آزاده یه هدیه واسه سحر گرفتم که خوب از اب در نیومد و مجبور شدم ساعت نه شب برگردم و اون لباس رو عوض کنم.البته تو تموم راه امیر باهام بود و بودنش بهم حس آرامش عالیجناب و ملکه...ادامه مطلب

امروز  بیست و شیش اردیبهشت مصادف با شیشمین ماهگرد با هم بودنمونه...

:*

دوستت دارم عزیزم.

عالیجناب و ملکه...

تو روزای آخر اردیبهشت هستیم..نزدیک امتحاناستُ درگیر درس هاییم..ولی بینشون لایی میکشیم بیرون هم میریم.  مثل امروز بعد ازظهر که رفتیم جای همیشگیمون..کلی هم خوشید..یکی از بهترین  صحنه هایی که اتفاق افتاد..بدون این که حواس خانومم باشه نگاش کردم کردم..خیره شدم اون دیوونه اصن حواسش نبود.. خلاصه ۶ ماه باهمیییم..هرروز بهتر از روز قبل..همو بیشتر از خودمون دوس داریم..حس ها نسبت بهم کامله..خلاصه زندگی بکاممونه..در آخر هم خدا رو شکر میکنم  بابات این عشقولیه ناز‌...که ماله خود خود خودممممممه عالیجناب و ملکه...ادامه مطلب